انگار همه صبرم برای نیکان است.
صبوری ام برای اطرافیانم تمام شده
دیشب شاید عجولانه تصمیم گرفتم
پیوند خونی با آدم ها شاید تنها چیزی است که پاک نمی شود و از بین نمی رود .
دلتنگم ،برای دیدن مادربزرگم دلتنگم
شاید فرصت دوباره ای برای دیدنش نباشد.