ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
خسته ام ...
کلافه ام ...
داغونم ...
همه چیز به هم ریخته ... هیچی سر جای خودش نیست
این روزا تنهام ... و تنهایی خیلی سخت و بده
مادر خوبی هم نیستم ...
دغدغه های مالی کی میخواد تموم بشه
کی قراره ی نفس راحت بکشیم ...
میدونم این روزای سخت تموم میشه اما فکر کنم توان منم تا اون موقع چیزی ازش باقی نمونه ...
دلم میخواد ی روز حداقل ی روز رو بدون نگرانی و دغدغه بگذرونم
امروز رو به بدترین نحو ممکن شروع کنم
امروزو دوست ندارم .... اصن هر روزی که توش نیکان گریه کرده باشه دوست ندارم
الان دلم میخواد بشینم و ی دل سیر گریه کنم ..