ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
میخواستم بنویسم از حس با تو بودنم و حس کردنت در درونم
اما ......
با نگاه سنگین پدرت مواجه شدم که به یادم می آورد انبوه کارهای نکرده ام را
فقط همین را بگویم
دلبندم ، امروز شروع سی امین هفته ای بود که با هم هستیم و تو الان1300 گرم وزن داری و 40 سانتی متر قد ، فدای قد بلندت
روز به روز هم وروجک تر میشوی و پر جنب و جوش تر
باز هم پدرت از بالای کتابش به من خیره شده
می روم ، رفتم
فقط یک چیز دیگر
هدیه خدا ، دوستت دارم
سلام دوستم
مرسی که به وبلاگم اومدی :)
آخی داری مامان میشی؟
تبریک میگم :)
ایشالا که بارداری راحتی داشته باشی و بزودی دختر/پسر کوچولوتو بغل بگیری :)
امیدوارم که دوستای خوبی برای هم باشیم :)
سسسسسسلاااام دوستم
منم مرسی که بهم سر زدی
ممنون دوستم ایشالله ی روز نی نی خودت
ایشالله که دوستای خوبی برای هم میشیم
حتی ما هم این هدیه خدا رو دوس داریم...ندید دوسش داریم...موجودی که توی وجود تو باشه بی شک دوست داشتنیه...
ای جونم ، ممنون دوستم
ما هم تو دوست خوبو دوست میداریم
آخی حیف که من پستای قبلیتو نخوندم راجع به احساساتت تو بارداری. چه جوری میشه خوند؟
پستای قبلیم توی وب قبلیم هستم به این آدرس
http://asheghanehayemanoaziztarin.persianblog.ir/
ای جان خاله. خدا حفظش کنه
ماشا...
مرسی خاله