روزانه های ما سه نفر
روزانه های ما سه نفر

روزانه های ما سه نفر

تحجر

از تحجر فکری بدم می آید . دیشب مطلبی را که از استادم (که روحانی است و رئیس اداره ارشاد ) راجع به واقعه عاشورا شنیده بودم تعریف کردم نزدیک بود کتک بخورم .  

خب خانم محترم که ادعای تحصیل کرده بودن داری کمی صبر کن من حرفم را کامل بزنم ، کمی درباره اش فکر کن شاید توانستی بپذیری اش نه اینکه کل شخصیت و گذشته و آینده ی حاج آقای بنده خدا را که حتی حاضر است اسناد دینی حرفش را برای هر کسی که خواست بیاورد زیر سئوال ببری .  

چرا این روزها گیرنده هایم اینقدر قوی شده اند و هی از اطرافیانم سیگنال می گیرم و متاسفانه اغلب اوقات منفی . تا چند وقت پیش دلم میهمانی می خواست اما الان شب های طولانی و سرد زمستان را کنار همسر در گرمای خانه مان با یک لیوان چای داغ و خرما ترجیح میدهم . 

دلبند پر زور ، این روزها ماشالله زورت هم زیاد شده و هی پوستم رو فشار میدی .دیشب می خواستی به زمین هم نشون بدی که زورت زیاده !  

هنوز نیومده میخوای بابایی رو از من جدا کنی ، طبق عادت همیشگیم برای اینکه خوابم ببره بابایی رو بغل کردم اما فکر کنم از اینکه بین من و بابایی قرار بگیری خوشت نیومد و اونقدر بابایی رو فشار دادی که بنده خدا ترجیح داد از ما فاصله بگیره و اینجوری هر دو تامون دیرتر از همیشه بخوابیم . 

از سوسک سیاه به خر مگس  

این شده علامت رمز بین تو بابایی و نکته جالب هم اینه که تو هر بار پر انرژی تر و محکم تر جواب میدی و اعلام وجود میکنی . 

عزیزکم ، شنیدن صدای شهرام ناظری چه حسی برات داره که اینقدر با لذت و جنب و جوش به دف نوازی ها و صدای تنبورش عکس العمل نشون میدی ؟! 

فکر میکنم تو هم مثل من از شنیدن شعر های فردوسی و حماسه های شاهنامه کلی سرحال میای ، چقدر تفاهم داریم من و تو

نظرات 7 + ارسال نظر
گل نسا چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:47

منم از تحجر و تعصب خیلی بدم میاد...

چه مادر و پسر با حالی هستین شما
ایشالا که سلامت باشی بانو، به حرف اون گیرنده ها هم توجه نکن، اصلا کارشون همینه که سیگنال منفی بگیرن! خودتو عشق است

گلی جون ، من از تعصب و تحجر متنفرم ، خودم هم هیچ وقت تعصب نداشتم و سعی کردم دیگران رو با عقایدشون همونجوری که هستن بپذیرم .
کلا ما خونوادگی باحالیم

فنچ بانو شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:29 http://baghe-ma.blogsky.com

عزیز دلم خوبی؟ حساسیتت برطرف شد؟
چقدر خوب گفتی گیرنده رو:) خوشم اومد. واقعا باید آدم گیرنده هاشو از کار بندازه:)
راستی می دونی چقدر خرما برای زن باردار خوبه؟؟ یعنی عالیه. یه دلیلش همین که خدا برای حضرت مریم کلی خرما فرستاد...

ممنون خواهری
داره بهتر میشه
اتفاقا من خرما زیاد می خورم ، همراه با چایی اصلا قند نمی خورم همیشه خرما میخورم ؛ میگن بچه صبور میشه .

لیلی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:08 http://www.manamleili.blogfa.com

نمیدونم چرا اسم و آدرس وبلاگم نمی مونه و پاک میشه؟ رواااااااااانی شدم هر دفه که می خوام کامنت بذارم واسه دوستام باید اسممو وارد کنم
جالب بود باید بیام پیشت دوره بغل کردن ببینم

ی تیک داره برای ذخیره مشخصات اونو بزنی درست میشه .
آره بیا حتما دوره ببین با حال میشه ، من حتی اگه نتونم بغلش کنم باید دستشو بگیرم تا خوابم ببره .

یلدا چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:03 http://khaterestoon.blogsky.com/

توی گوگل ریدر یه اکنت باز کردم ... البته الان کامل یادم نیست چیکارا کردم اما بعدش می دونم یه کدی بهت می ده که توی قالب وبلاگت کپی می کنی و بعد لینک دوستانت به روز می شه و هر کی آپ کنه میاد بالا !!! اگه سرچ کنی روش درست کردنشو پیدا می کنی !!!

ممنون یلدا جون ، میگردم و پیداش میکنم عزیزم

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:14

وااااای شیرین خیلی باحال بود. که نمیذاشت تو و همسرت به هم نزدیک شین. ببین تو رو خدا نیومده داره جدایی می ندازه. من عاشق زن و شوهرایی هستم که با وجود بچه باز هم به هم عشق میورزن و همدیگه رو فراموش نمی کنن.
چه جالب. تو همسرت و بغل کنی زودتر خوابت میبره> خوش به حالتمن اگه همسرم بهم نزدیک شه روانی میشم. من خیلی خلم موقع خواب

چرا اسمتو نگفتی دوستم ؟
آره وروجک نیومده داره ما رو از هم جدا میکنه . ما هر روز که میگذره بیشتر به هم نزدیک میشیم و عشقمون به هم بیشتر میشه .
من اگه همسرم بغلم کنه نمی تونم بخوابم اما اگه خودم بغلش کنم سریع بیهوش میشم .

آواز چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:18 http://radepayezendegi.persianblog.ir

بهت پیشنهاد میکنم سیگنال هات رو خاموش کنی شیرین جون ... وگرنه به مرور هی بهم میریزی و بعد یهو میبینی که آخ چه تنها موندی ! کشیدم که میگم !


تا همین چند وقت پیش خاموش بودا ، نمیدونم چرا یهو دوباره روشن شد . ولی کلا آدم منفی منفیه حالا چه گیرنده هات خاموش باشه چه روشن .

مهربانو چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

میگم شیرین جونم تو اصلا به گوشیت نگاه می کنی دختر؟:))چرامنو انقدر بی جواب میذاری؟!!
در ضمن چه مادر و پسر و پدر بامزه شیطون و شاعر مسلکی هستین شما:))باریکلا:))

ببخش عزیزم ، این چند روزه همه ش رو سایلنت بوده تا دیشب که هر چی فرستادم نرسید . یعنی خط ها کلا قاطی کرده بودن حتی برای همسری که بغل گوشم بود هم فرستادم نرسید .
آره فکر کنم در آینده کسی دلش نخواد ما بریم خونه ش مهمونی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد