فرشته آمین

گفته بودم دلم خانه تکانی می خواهد ، انگار آن موقع که دلم خواسته بود و به زبان آورده بودمش فرشته ی آمین از کنارم رد شده بود و آمین را گفته بود .  

همسری عزیزتر از جانمان دلش تغییر دکوراسیون می خواست یکهو  " می خواست جایی کنار بخاری خالی باشد تا بعدا بتواند وان بادی که برای وروجک خریده را آنجا بگذارد و وروجک را حمام کند . "، شروع کرد به شامپو فرش کشیدن و جابه جا کردن وسایل و .... 

و حالا ؛ خانه تکانده شده و تر و تمیز .  

و من یک عدد شیرین خوشحال از مرتبی و تمیزی خانه هستم .   

---

 پ . ن : همین جا ، با همه وجودم از همسر جان تشکر میکنم که کنارم بود و همه کارها رو با لبخند و عشق انجام داد .  

عزیزترینم ، ممنونم که هستی .

وروجک من ، داریم با آخرای هفته 36 نزدیک میشیم و دیگه ی چیزی نزدیک 3 هفته به اومدنت مونده . یعنی من تا 3 هفته دیگه می تونم بغلت کنم و تا اونجایی که می تونم ببوسمت ؟ 

بی صبرانه منتظر اومدنت هستیم وروجک خان پر زور  

برات ی وان بادی خریدیم که پرش کنیم از آب و بذاریمت توش ، بابایی خیلی برات ذوق داره . هی سرشو میذاره روی شکم من و هی قربون صدقه ات میره .  

قند عسلم ، میدونم زورت زیاده اما دیگه نیاز نیست برای اثباتش پاهاتو با آخرین توانی که داری فشار بدی ، بعضی وقتا فکر میکنم الان پوست شکمم رو پاره میکنی اما نمیدونی حس کردن اون پاهای کوچولوت چه لذتی داره .  

فدای تو ، میدونم جات تنگه و دیگه خسته شدی ، اما این سه هفته رو هم تحمل کن عزیزم . بذار امتحانام رو بدم و تموم بشه ؛ بعد اون وقت دیگه صد در صد آماده ام برای اومدنت . ساک وسایلت کامل شده و دیگه تقریبا تموم چیزایی که لازم بود رو برات آماده کردم .  

قول بده توی امتحانا کمکم میکنی و هوامو داری .  

عاشقتم عزیزکم