زنانگی

آلیس سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 18:38 http://khoshbaxtam.blogfa

چه حس قشنگی داره این جملت. اما پر از استرسو مسئولیت. اینطور نیست؟؟؟
اما طفلی همسرت چی؟؟

من همچنان عاشق همسرم هستم
اون هم مثل من هنوز توی شوک بچه دار شدنه اما تجربه مون نشون داده که می تونیم توی هر شرایطی همچنان عاشق بمونیم و رابطه مون رو به خوبی حفظ کنیم ؛ اما خب خیلی دلم برای در آغوش گرفتنش بدون استرس تنگ شده .

فنچ بانو دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:09 http://baghe-ma.blogsky.com

مامان شیرین عزیـــــــزم... چقدر از دیدن نوشتت خوشحال شدم... دلم برات تنگ شده هاااااا... چه خبر از درس و کلاسا؟؟

عززززیییزم فنچ بانو
مرسی دوستم ؛ منم دلم برات تنگ شده بود میام به زودی و کلی حرف دارم برای گفتن

سپینود شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 http://ushti.blogfa.com

وای عزیزم . این مرحله‌ش خیلی سخته . من که برعکس تو دوست داشتم همش مادرانگی کنم !!!!!!!!!
نمی‌خوام ناامیدت کنم شیرین ولی متاسفانه این استرس و ترس از بیداری ووروجک مدتها ادامه خواهد داشت !

منم مادری کردنو دوست دارم اما دلم برای زنانگی هم تنگ شده و دلم همسری کردن هم میخواد .
استرس که فکر کنم تا آخر عمرم ادامه داشته باشه اما خواب وروجک کم کم داره تنظیم میشه

مهربانو چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

عزیزم مراقب همسر باش:)
حتما ایجاد تعادل بین دوست داشتن کودک و همسر کار سختیه درسته؟

ایجاد تعادل بین دوست داشتنشون سخت نیست چون هر کدوم جای خودشون رو توی قلبم دارن
اما دلم خیلی برای لحظه های یکی شدن با همسرم تحگ شده
دلم برای خلوت کردنای دو نفرمون بدون اینکه استرس بیدار شدن وروجک رو داشته باشم تنگ شده
خلاصه مهر بانو جان دلم آغوش گرم همسرمو میخواد البته بدون استرس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)

نام

ایمیل

آدرس وبسایت