روزانه های ما سه نفر
روزانه های ما سه نفر

روزانه های ما سه نفر

روزانه های مادرانه

روزهایم با نیکان پر شده ، هر لحظه با هم بودنمان پر از کشف های تازه است . در آغوش گرفتنش و حس کردن گرمای وجودش پر از لذت است .   

احتمال ماموریت رفتن همسرم هر لحظه بیشتر می شود و من از همین حالا دلتنگش هستم . انگار رشته ی محبتم بیشتر و محکم تر از قبل به قلبش گره خورده و من دل نازک تر شده ام و از همین حالا با وجودی که هنوز عطر خوش تنش را در کنارم حس میکنم اما دلتنگش هستم و دلم میخواهد هر لحظه در آغوش بگیرمش و بوی خوش تنش را در حافظه ام ثبت و ضبط کنم .  

کوه کارهای عملی ؛ کنفرانس های کلاسی و ترجمه ها کماکان سر جایشان هستند و همگی به من خیره شده اند و این یک شیرین آرام و ریلکس است که بهشان لبخند می زند و در دل به خودش وعده می دهد که این هفته دیگر همه شان را انجام می ددهم و ... 

گاهی که به خودم در آینه نگاه میکنم باورم نمی شود که یک مادرم ، عجب واژه ایست این مادر  

مادر ، مادر ، مادر ، مادر ، ........... 

هنوز برای خودم غریبم ، اما شیرین و لذت بخش است این مادری  

وقتی کودکم به رویم لبخند می زند و لثه های بدون دندانش نمایان می شوند  

وقتی تنها در آغوش من آرام می گیرد و به خواب می رود  

وقتی با وجود شلوغی دور و برش با چشمان سیاهش تنها من را دنبال می کند و می خندد  

انگار همه دنیا مال من است  

و در آن لحظه خوشبخت ترین زن دنیا من هستم . 

نظرات 6 + ارسال نظر
بانوی تابستان یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:50 http://melodio.blogfa.com/

لیلی یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:23 http://www.manamleili.blogfa.com

من بودم

گرفتم

فنچ بانو پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 21:04 http://baghe-ma.blogsky.com

عزیزم من مطمئنم با انرژی ای که از حس مادرانگی می گیری تمام کارهاتو به موقع و به بهترین شکل انجام میدی
چه حس خوبیه... چه لذتی... عزیزم:*:*:*:*:*

ممنون عزیزم ، تا الان که اینطوری بوده و یکی از کنفرانس هام خوب بوده
دوست جونم الان می تونم بگم بهترین و لذت بخش ترین حسی که می تونی تجربه اش کنی حس مادر بودنه
خیییییلللللییی قشنگه

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:25

ولی چقدر سخته آدم نتونه باور کنه که مادر شده یا نقش جدیدش رو باور کنه.. من امیدوارم اگه مادر بشم بتونم خیلی زود این نقش را درک کنم.نمی دونم. خودمم نفهمیدم چی گفتم! نمی دونم.. یعنی چه جوریه مادر شدن؟

اسمتو نگفتی دوستم
اولش خب ی تغییر خیلی
بزرگ توی زندگیه ؛ اما ی کم که زمان میگذره عادت میکنی و شرایط به حالت طبیعی برمیگرده
مادر شدن عالیه ؛ یکی از ناب ترین و قشنگ ترین و لذت بخش ترین حس های دنیاست مادر شدن

مهربانو چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 20:32 http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

شیرین جونم چه حرفای خوبین اینا که گفتی:) دلم می خواد شیرین پسرتو به زودی ببینم..نزدیک بود بیایم کرمانشاه نشد ولی، ولی میایم حتما...بهت سر خواهم زد حتما...

مادری حس خیلی خوبیه دوستم امیدوارم به زودی تجربه ش کنی دوستم
بیاین اینجا دوستم خوشحالمون میکنین
اینجا بهارش قشنگه عزیزم خیلی قشنگ

آلیس چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 18:54 http://khoshbaxtam.blogfa

امیدوارم ماموریت همسریت به سلامت باشه و روزهای سختی رو نداشته باشی. خوشبحالت داری مامان میشی. خدا برات حفظش کنه انشالا

ممنون دوستم ؛ فعلا معلوم نیست که ماموریت میره یا نه .مامان شدم دوستم
ممنون عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد