ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
شب از نیمه گذشته ، تب داری
دلبندم من هستم
آرام و آسوده بخواب
من تا هر کجا که بخواهی ، تحت هر شرایطی کنارت هستم
عاشتم و تنهات نمیذار
***امروز واکسن شش ماهگیت رو زدی و صرفا جهت ثبت در تاریخ 9/300 وزنت بود 72 سانت هم قدت
*** ساعت 6صبح ، همینطور که روی پاهام خوابوندمت نشسته هم چرت میزنم و هم وب گردی میکنم . دوستت دارم فسقلی
وای شیرین پس تو کجایی آخه دختر ؟ چیزی که نشده ؟ بخدا من خیلی نگرانتم . بیا و خبری بده از خودت .
سلام سپینود عزیزم
، چیزی نشده فقط ی مدتی میشه که اصلا حس و حال نوشتن ندارم
مرسی که به یادمی
به محض اینکه به حس و حال گذشته ام برگردم میام و می نویسم
وای شیرین جونم این پروژه واکسن بچه خیلی سخته . انشالله که به سلامتی
خیلی سخت بود خیلی
اما خدا رو شکر به خوبی گذشت
بچه عشقه تو زندگی
واقعا عشقه
وای خدا برات نگه داره. صبر کن به حرف بیاد انقدر شیرین تر میشه شیرین جااااااااااااااان
الان که دیگه چار دست و پا هم میره و جیغ میکشه و خلاصه حسابی خوردنی شده
ای جانم:) آروم وآسوده باشین:)
مرسی خواهری